طوی وادی ایمن حکمت مقربین، ولایت، ولی الله الاعظم
|
یقین عبارت است از علم جازم ثابت و مطابق با واقع 1. جازم : حالت جزمیت : حالت روحی که در آن ، در حمل موضوع بر محمول در نفس هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. یعنی انسان نفس ودر نسبت آن موضوع مطمئن است و شکی در آن راه ندارد. 2. ثابت : در واقع علمی می تواند ثابت باشد که تقلیدی نباشد یعنی خود فرد بدان رسیده باشد. 3. مطابق با واقع تفاوت علم و یقین: از ویژگی های مهم یقین ایجاد حس آرامش و سکون در نفس نسبت آن موضوع است . و دیگر اینکه قابل زوال و یا ضعف نیست که علم واجد این دو ویژگی نیست چرا که علم درک حقیقت چیزی به گونه ای که شناخته شود، است . در این روش ما 4 مرحله یقین داریم 1. یقین عادی 2. علم الیقین 3. عین الیقین 4 حق الیقین که در مطلب بعد به آن می پردازیم [ یکشنبه 92/12/4 ] [ 3:9 عصر ] [ وادی ایمن ]
[ نظر ]
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
عشق وهبی: عشقی است که از جانب ولی به انسان داده میشود و از عالم بالا می آید هر چند قابل هم باید قابلیتی داشته باشد. عشق کسبی: عشقی است که انسان در خود ایجاد میکند. پس اراده و اختیار انسان میتواند در شکل گیری عشق موثر باشد .حال چگونه می توان به عشق کسبی رسید؟ آنچه روانشناسان در زمینه میگویند این است که فکر کردن و ذکر خوبیها و زیبایی ها موجودی باعث ایجاد عشق و یا افزایش شدت آن خواهد شد و بالعکس فکر کردن به عیبها و ذکر زشتیها و نواقص باعث ایجاد تنفر و یا کاهش عشق می گردد. در عشق حق هم ما دقیقاً از این نکته استفاده می کنیم ، یاد خدا کردن که به لفظ "ذکر" از آن یاد میکنیم (ذکر دارای تقسیم بندیها و مراتبی ست که در مجالی دیگر به آن میپردازیم.).در حقیقت ذکر و یاد کردن،عشق "کسبی "را در انسان ایجاد کرده وعشق کسبی زمینه را برای پیدایش "وهبی" آماده میکند زیرا انسان باید چیزی داشته باشد که مشمول عنایت ولی شود.در واقع باید در قابل قابلیتی باشد تا کسب فیض کند .در عشق وهبی شدت عشق به دو عامل بستگی دارد: 1. قابلیت قابل : هر چه زمینه در او مساعد تر باشد شدت عشق بیشتر خواهد بود. آیا بدون عشق کسبی ، به عشق می توان رسید ؟ بله امکان آن وجود دارد . لازمه عشق وهبی ، عشق کسبی نیست و به عنایت ولی و قدرت روحی آن ولی خدا ارتباط دارد. برای عشق الهی در بهترین حالت تلفیق این دو است یعنی برنامه ریزی برای دستیابی به عشق کسبی و تلاش برای مورد عنایت ولی واقع شدن برای عشق وهبی [ دوشنبه 92/9/25 ] [ 12:8 عصر ] [ وادی ایمن ]
[ نظر ]
چرا گرفتار عشق شدن تنها راه چاره معرفی میشود؟ چه چیزی میتواند انسان دربند دنیا را وادر به حرکت کند ؟ اگر عشق تنها راه خلاص است آیا عاشق شدن ارادی است یا خیر؟ عشق در لغت از مصدر عَشق(به معنی چسبیدن والتصاق)است و در اصطلاح به معنی افراط در محبت است و در ماهیت حالتی است نفسانی که بر دل عارض می گردد. انسان در سیر به سوی خداوند متعال که راهیست بی انتها نیاز به موتور حرکتی دارد.موتور حرکتی که در میانه راه او را در میان نگذارد تا بتواند مسیر طولانی را طی کرده چیزی او را از توجه به مقصود حتی لحظه ای غافل نسازد. و در این میان تنها عشق قادر است چنین توانایی را در انسان ایجاد میکند. زیرا اگر چنین حالتی در انسان پیدا شود. اثرش این است که بر خلاف محبت عادی انسان را از حال عادی خارج میکند، روال عادی زندگی را از او میگیرد، توجه را منحصر به همان معشوق میکند، یعنی یک نوع توحد و یگانگی در او به وجود میآورد، یعنی او را از همه چیز میبرد و تنها به یک چیز متوجه میکند به طوری که همه چیزش او میشود، یک چنین محبت شدیدی . عشق انواع مختلفی دارد که در این میان ما آن را به سه دسته تقسیم میکنیم : 1.عشق حقیقی: عشق به موجودی که به ذات دلیل عشق است، خداوند متعال و تنها اوست که مصداق این عشق است 2.عشق مجازی :عشق به مصدایقی است که ما را به عشق حقیقی میرساند . در حقیقت علت عشق ورزی ما به این مصادیق ارتباط و رابطه است که با عشق حقیقی دارند . و فی نفسه و به ذات دلیلی برای عشق ورزیدن به آنان وجود ندارد.مجاز بودن آن در مقابل حقیقت تعریف میشود. و شعاعی ست از عشق حقیقی. عشق به اولیاء خدا از این جمله است 3.عشق باطل : عشق به هر چیز صرف نظر از ارتباط او با عشق حقیقی .تنها به خودی خود محل موضوع قرار میگیرد. عشق به اشخاص از این نوع است که قِسم اول و دوم عشق حق و قسم سوم را عشق باطل می نامیم.
[ یکشنبه 92/9/24 ] [ 11:39 صبح ] [ وادی ایمن ]
[ نظر ]
سلام
[ یکشنبه 92/9/24 ] [ 8:8 صبح ] [ وادی ایمن ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |